جمعه 17 خرداد
سلام گل پسر.. عیدت مبـــــــــارک.. یه ساعت قبل، بردمت حموم و حسابی آب بازی کردی.. حالا هم نازتر از یه فرشته خوابیدی.. تا فرصت هست کمی از خاطرات این روزات می گم.. -پریروز (چهارشنبه 15 خرداد)، خاله مریم جون، اکرم جون و نرگس جون اینجا بودن و روز خیلی خوبی شد.. همه ی حواس آرمین جون به تو بود و همه ی حواس تو به امیر حسین جون، نسیم جون و فرزادجون.. خاله جون برای تولد یک سالگیت یه هدیه ی خیلی قشنگ بهت داد.. مرســــــــی خاله جـــــــون : -هنوز هم روزی چند بار تاب می خوری .. خیلی پیش میاد که در حال تاب خوردن خوابت می بره، اونوقت آروم میذاریمت توی گهواره ..مثل الان.. -از وقتی چند روزه بودی...